سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که تو را از گزندى ترساند چون کسى است که تو را مژده رساند . [نهج البلاغه]
 
جمعه 86 شهریور 30 , ساعت 8:0 صبح
چهارشنبه فیلم مخمصه رو دیدم، شاید برای دومین بار. نکته قشنگ قصه این جاست که آقای کارگردان فرنگی (مایکل مان) توی یه فیلم پر از شخصیت و حادثبه به آدم های فیلمش اون قدر قشنگ پرداخته که شخصیت های فرعی هم از حالت تیپ در اومدن و هر کدوم یه شناسنامه خاص دارن اون وقت خیلی از آقایون کارگردان ایرانی توی فیلم های حتی با کیفیتشون مشکل شخصیت پردازی دارن.
اون وقت هر جا اسم سینما و هنر هفتم و هشتم و نهم میاد می گن چرا اقبال به سینما و هنر کمه؟!
وقتی سینما اون قدر مخاطبش رو دست پایین فرض می کنه که حاضر نمی شه به خاطر اون داستان فیلمش رو قوی کنه و یه کم وقت بذاره واسه کیفیت کارش، مخاطب هم باید این حق رو داشته باشه که حاضر نشه سر در سینما رو هم نگاه کنه.
خیلی ها سینما رو صنعت می دونن. برای این جور آدم ها مهم نیست چیزی که روی پرده می ره چقدر مفهوم داشته باشه یا حتی چقدر هنری باشه، مهم اینه که چقدر فروش داشته باشه. نتیجه همه این ها اینه که یکی اون ور آب مخمصه می سازه، یکی این ور آب کلاهی برای باران.

لیست کل یادداشت های این وبلاگ